سرباز گمنام

دغدغه های بیسیم چی مجنون
طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۰ ثبت شده است

دلم گرفته بود و از روی عادت هوای دردودل با شما به سرم زد
میدانم که اگر قدم از قدم برمی دارم برای زیارتتان و پا بوسی مزارتان این خود شمائید که دعوتم میکنید
وقتی اشک می آید یعنی تو مرا خوانده ای
هر چند تو خوب می دانی که گریه هایم در گلزار شما برای سرگردانی و گمراهی خودم است وگرنه شما که عند ربهم یرزقونید و ما......
دلم از روزگار و مردمانش گرفته است می آیم دفترم را می گشایم و می نویسم از درد هایم ؛ از غربت بی دردی ؛ درد ماندن در تعلقلت دنیا
درد اینکه تو هم نام داری و هم نشان اما گمنامت میخوانند...
فکر میکنم که چه خوب شد که بار سفر بستید و نماندید
شاید می دانستید روزی به اینجا می رسیم که سرود رفتن را فریاد برآوردید و ماندن را تاب نیاوردید. پرواز کردید تا بازماندگان را در بهت و غفلت و ناآگاهی خودشان تنها بگذارید

چه خوب شد نماندید که ببینید بی حیایی و بی عفتی و اسراف و تجمل موجب مباهات مردم شهر است.

چه خوب شد نماندید که ببینید خونتان را چگونه در خیابانهای شهر پایمال می کنیم و تنها به این بسنده می کنیم که شرمساریم.

چه خوب شد نماندید که ببینید به مقدساتمان به امام مان توهین میکنند و ما فقط سکوت می کنیم ؛ سگوتی مرگبار

چه خوب شد نماندید که ببینید ما امانتدار خوبی نبودیم آنجا که هنگام شهادت گفتید ما سرخی خونمان را به سیاهی چادرتان به امانت میدهیم
چه خوب شد نماندید که ببینید ما امانتداران خوبی نبودیم و خونتان را فرش راه رهگذران کردیم

چه خوب شد نماندید که ببینید ما برخلاف شما که سر در راه امامتان فدا کردید ؛ سید علی را تنها گذاشته ایم.

چه خوب شد نماندید که ببینید که در این شهر دیدن گناه و منکر عادت شده است.

چه خوب شد نماندید که ببینید کوتاهی کردیم ...... فراموش کردیم ......و از یاد بردیمتان.

چه خوب شد نماندید که ببینید که برخلاف سنگر های شما در سنگرهای ما
دعوا بر سر پست و مقام و دنیاست.

چه خوب شد نماندید که ببینید ایمان و عاطفه و ایثار چوب حراج خورده اند در این شهر.

چه خوب شد نماندید که ببینید اینجا بیت المال را غارت میکنند...غیرت را به یغما برده اند...مسئولانمان در هتل های مجلل سمینار و کنگره و همایش برگزار میکنند...به اسلام وصله های ناجور میزنند...سیاست بازان حتی از نام شما هم برای سوء استفاده نمیگذرند...و دانشگاه ها ی ما دچار شده اند به نوعی درد مثلا روشنفکر بودن...و الگوی جوانان ما روشنفکران غربی و اروپایی اند...اینجا عکس شهیدان را از خیابان ها و دانشگاهها جمع میکنند و ...

و مردم بر سرسره ی بیخیالی سوارند.
و تمام شهر پلکهایش را بسته است...انگار که صدسال است به خواب رفته است.

ما هم دوست داریم خوب باشیم... پس برایمان دعا کنید...جوانان ما خوبند...برایمان دعا کنید
دعا کنید ، شور جانبازی‌های شما، نگذارد زمزمه‌های ناپاک نامردان را نظاره کنیم.
دعا کنید یادم نرود که باید روزی و در پیشگاهی به این سوال پاسخ بگویم

که بعد از شهدا چه کرده ایم؟

اما...
کاش از ما نپرسند بعد از شهدا چه کرده اید ؟ آخر چه دارد بگوید انبوهی از نقطه چین ها!!!؟

------------------------------------------------------------------------------------------

پ ن ۱ :

دیروز از هر چه بود گذشتیم،امروز از هر چه بودیم ...!! 

آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز ...!!
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود ...!!  
آنجا(جبهه) بوی ایمان می داد و این جا ایمانمان بو !! می دهد...!!
الهی : نصیرمان باش، تا بصیر گردیم

بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم

پ ن ۲ :

 اما باز هم امیدی هست!!!
آری ! تا ولایت هست هنوز امید داریم
ای شهیدان ، ما شما را هنوز از یاد نبرده ایم...
زمزمه های نیمه شب و مردانگی های روزتان را از یاد نبرده ایم...
چهره های معصومانه و سکوت مظلومانه تان را از یاد نبرده ایم.......
«عاشورا»ی صبح و «جامعه کبیره» شبهایتان را از یاد نبرده ایم...
عشق ولایت و شور شهادت را از یاد نبرده ایم...
نماز حسینی(ع) و جهاد خمینی(ره) را از یاد نبرده ایم...
آری ای شهید ...
عهدی دیگر با خدای خویش تازه می کنیم که تا کرانه های تاریخ ، تا واپسین مرگ ، تا قیام قیامت دست از دامان مولای خویش « حسین بن علی(ع » نکشیم و تا آخرین لحظه زندگی و تا آخرین قطره خون رهبر عزیز و مقتدای فاطمی خود « سید علی حسینی خامنه ای »  را تنها نگذاریم...

 

وصیت نامه شهید مهدی باکری در ادامه مطلب

  • سرباز گمنام