سرباز گمنام

دغدغه های بیسیم چی مجنون
طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب در آذر ۱۳۸۹ ثبت شده است

                                     


قانون اول: بارالها، اعتراف می کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم.اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم.

قانون دوم: پروردگارا! اعتراف می کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم.اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک 24 ساعت (17 رکعت) بخوانم . 
 قانون سوم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید 20 ریال صدقه و 8 رکعت نماز قضا بجا بیاورم.             
 قانون چهارم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم.حداقل در هر هفته باید دوشب نماز شب بخوانم و بهتر است شبهای پنجشنبه و شب جمعه باشد.اگر به هر دلیلی نتوانستم شبی را بجا بیاورم باید بجای هر شب 50 ریال صدقه و11 رکعت تمام را بجا بیاورم .        
 قانون پنجم: خدایا! اعتراف می کنم از اینکه «خدا می بیند» را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خودم کارکردم.حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبح جمعه باید سوره الرحمن را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد 4 صبح زیارت عاشورا و یک جزء قرآن بخوانم و اگر صبح جمعه ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آن را در اولین فرصت به اضافه 2 حزب قرآن بخوانم. 
 قانون ششم:حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجده های نمازهای واجب صلوات بفرستم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم، باید به ازای هر صلوات 10 ریال صدقه بدهم و 100 صلوات بفرستم.        
 قانون هفتم: حداقل باید در هر 24 ساعت 70 بار استغفار کنم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا آورم، در 24 ساعت بعدی باید 300 بار استغفار کنم و باز هم 300 به 600 تبدیل می شود. 
 قانون هشتم: هر کجا که نماز را تمام می خوانم باید در هفته 2 روز را روزه بگیرم، بهتر است که دوشنبه و پنج شنبه باشد. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم در هفته بعد به ازای دو روز 3 روز و به ازای هر روز 100 ریال صدقه باید بپردازم . 
 قانون نهم: در هر روز باید 5 مسئله از احکام حضرت امام (ره) را بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را بجا بیاورم روز بعد باید 15 مسئله بخوانم .        
 قانون دهم: در هر 24 ساعت باید 5 بار تسبیح حضرت زهرا(س) برای نماز یومیه و 2 بار هم برای نماز قضا بگویم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این فریضه الهی را انجام دهم باید به ازای هر یکبار ، 3 مرتبه این عمل را تکرار کنم.  

به نقل از وبلاگ محبین شهداء


وصیت نامة مداح اهل بیت، جانبازِ شهید حاج سید مجتبی علمدار
شهادت میدهم و پسندیده ام خدا را به پروردگاری و اسلام را برای دینداری و محمد ( ص ) را به پیغمبری و علی ( ع ) را به امامت و حسن ( ع ) و حسین ( ع ) علی ( ع ) و محمد ( ص )وجعفر ( ع ) و موسی ( ع ) و محمد ( ع ) و علی ( ع ) و حسن ( ع ) و قائم آل محمد مهدی موعود ( عج ) را امام و پیشوایان بر حق و رهبران اسلام بعد از پیغمبر ( ص ) از دشمنانش بیزارم و دوستانشان را دوست دارم .

اولین وصیت من به شما راجع به نماز است چیزی را که فردای قیامت به آن رسیدگی می کنند نماز است پس سعی کنید در حد توانتان نمازهایتان را سر وقت بخوانید و قبل از شروع نماز از خداوند منان توفیق حضور قلب و خضوع در نماز طلب کنید به همه شما وصیت می کنم همه شمائیکه این صفحه را می خوانید قرآن را بیشتر بخوانید بیشتر بشناسید بیشتر عشق بورزید بیشتر معرفت به قرآن داشته باشید بیشتر دردهایتان را با قرآن درمان کنید سعی کنید قرآن انیس و مونستان باشد نه زینت دکورها و طاقچه های منزلتان بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید به دوستان و برادران عزیزم وصیت می کنم کاری نکنند که صدای قربت فرزند فاطمه ( س ) ( مقام معظم رهبری ) را که همان ناله غریبانه فاطمه ( س ) خواهد بود به گوش برسد همان طوری که زمان امام خمینی ( ره ) گوش به فرمان بودید و در صحنه های انقلاب حاضر و آماده ایثار از جان و مال و زندگی جهت هر چه بارورتر شدن درخت تنومند اسلام ناب که 1400 سال پیش بدست توانای خاتم پیغمبران محمد بن عبدالله ( ص ) کاشته شده و با خون فاطمه زهرا( س ) بین درب و دیوار و عرق خون آلود پیشانی حیدر ، جگر پاره امام حسن ( ع ) در میان تشت ، بدن پاره پاره و رگ بریده حلقوم ابی عبدالله ( ع ) و خونهای جاری شده از ابدان شهدای کربلا و کربلای ایران آبیاری شد باشند نگذارید که آن واقعه تکرار شود ! حتما می پرسید کدام واقعه ؟ همان واقعه ای که بی بی فاطمه زهرا ( س ) نیمه دل شب دست به دعا بردارد که اللهم عجل وفاتی همان واقعه ای که علی ( ع ) از تنهایی با چاه درد دل کند همان واقعه ای که امام حسن مجتبی ( ع ) را سنگ بزنند و آنقدر مظلوم و غریبش کنند که بعد از مرگش جنازه اش را تیرباران کنند ، همان واقعه ای که امام حسین ( ع ) فریاد بزند ( هل من ناصر ینصرنی ) فقط پیکرهای بی سر شهداء تکان بخورد همان واقعه ای که امام صادق ( ع ) بفرمایند : به تعداد انگشتان یک دست یار و یاور واقعی ندارم همان واقعه ای که ... و نهایتا همان واقعه ای که امام خمینی ( ره ) بگویند : من جام زهر نوشیده ام و ناله غریبانه ( اللهم عجل وفاتی ) او فاطمه ( س ) را به گریه آورد !!!

شیعه ها ،  مسلمونا ، حزب اللهی ها ، بسیجی ها و ... نگذارید تاریخ مظلومیت شیعه تکرار شود .

بر همه واجب است مطیع محض فرمایشات مقام معظم رهبری که همان ولی فقیه می باشد ، باشند چون دشمنان اسلام کمر همت بستند و ولایت را از ما بگیرند و شما همت کنید متحد و یکدل باشید تا کمر دشمنان بشکند و ولایت باقی بماند وصیت می کنم مرا در گلزار شهدای ساری دفن کنید و تنها امید من که همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را بر روی صورتم بگذارند و قبل از آنکه مرا در قبر بگذارند مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جد غریبم فاطمه زهرا ( س ) و جد غریبم حسین ( ع ) را بخواند .

به شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس  *** چون در آن لحظه حسین است که مهمان من است

و از مستمعین گرامی می خواهم که اشک چشمشان را داخل قبر من بریزند تا در ظلمت قبر نوری شود و این را باور کنید که از اعماق قلبم می گویم : ( من از ظلمت قبر و فشار قبر خیلی می ترسم شما را به حق پنج تن آل عبا تا می توانید برایم دعا کنید و نماز شب اول قبر را برای من بخوانید و زمانی که زیر تابوت مرا گرفتید بسوی آرامگاه می برید تا می توانید مهدی ( عج ) و فاطمه ( س ) را صدا بزنید ...

محل ولادت ساری

سال ولادت 11/10/1345

محل شهادت بیمارستان ساری ( بر اثر جراحات شیمیایی از جنگ )

سال شهادت 11/10/1375

محل دفن گلزار شهدای ساری

 

 

  • سرباز گمنام

 

گاهی وقت ها ذهن آدم پر می شه از هزاران علامت سوال و تعجب، و می مانی که باید چیکار کنی و امروز ذهنم پر از سوالهایی که جوابش رو پیدا نمی کردم . اصلا می دونی رفته بودم که بفهمم بسیج چیه ؟ بیسجی کیه ؟ چرا اسمش که میاد پشت یه عده می لرزه ؟ اصل اینها کی بودند که بار سنگین جنگ به دوش اینا بود؟ و هزاران علامت سوال دیگه ..... مونده بودم که چیکار کنم که خوردم به پست یکی از اون باحالاش که الحق بسیجی بود. بهش گفتم اومدم بودنم توکی هستی ، همرزمات کی بودن و کجان؟ اومدم تا جواب سوالهای بی جوابم رو پیدا کنم . خیلی از هم سن و سالای من به درک واقعی از بسیج نرسیدن و او هم با لبخندی گفت : بسیج یعنی یه کلبه عشق که توش پر از عاشقه.

بسیج یعنی صفایی ندارد ارسطو شدن ، خوشا پر گشودن پرستو شدن.

بسیج یعنی یه جنگ ، هزاران حماسه .

بسیجی یعنی حاج همت، حاج احمد، حاج مرتضی ..... یعنی هزاران پاک دیگر .

بسیجی یعنی هزران ترکش درد و سکوت... یعنی تن، مین، پرواز یعنی ایثار.

بسیجی یعنی یه گردان لبخند، خنده، زیبایی یعنی لطافت .

بسیجی یعنی تو حلالم کن برادر،خواهر،خداحافظ،یعنی امروز ماندن فردا پر گشودن...

او از یک نسل می گفت نه سوخته، بلکه سبز، سرخ.

او از هیجده ساله هایی می گفت که عبادت کرده بودند، کوله بارشان پر بود.

ازدخترانی می گفت که همپای پدران و برادران خود جنگیدند .آنان هم بسیجی بودند .

او از پرستاری می گفت که در اوج شیمیایی، ماسکش را به رزمنده ای داده بود . او هم بسیجی بود. از پیرمردی میگفت که آمده بود فقط سقا باشد . او هم بسیجی بود و‌ آن دختری که نامه نوشته بود‌(( خوشا به حالتان کاش جای شما بودم‌))

 

 

و تو نیز بسیجی هستی . اما یادت باشه به فرموده حضرت آقا : بسیجی بودن هنر نیست بسیجی ماندن هنر است

با خودم گفتم اگر عاشق بودی بسیج را می شناختی ، عاشق بودم اما نه از نوع بسیجی .

من، جنگ، جبهه و ... همه را از دستان ان بسیجی که آفتاب را تقسیم می کرد شناختم. از دل آئینه اش فهمیدم. از نگاهش فهمیدم چقدر آشناست و از بسیجی بزرگ ( حضرت آقا) فهمیدم چقدر عقبم . عقبم از صفا و محبت، ،نقدر در رنگ غرق شدم که یادم رفت بگم اونا یک رنگ بودند و ماندندحالا قسنگ می فهمم بسیجی کیه،و بسیج چیه ؟ چرا اسم جنگ میاد نام بسیج بر اون می درخشه ؟ حالا می فهمم که چرا اسم بسیج شجره طیبه است ، مخلص خداست، جیف می شد اگه عمر من تموم می شد و من بسیج رو نمی شناختم.

حیف می شد اگه نمی فهمیدم چرا بسیجی شدن سخته. آخه راهشون مرام می خواد، باید رسم و مرامت مثل شقایق ها باشه تا بتونی با اونا باشی، باید تو هم موقع غروب که می شه دلت هوای شش گوشه کنه تا بسیجی بشی. باید مثل اونا اونقدر پاک باشی که بتونی خدا رو ببینی. حیفه تو هم ندونی. وقتی اینا رو خوندی تموم شد، فکر کن ببین حیف نیست زیر این آسمون تو یاشی ، بسیجی باشه،‌اما تو بسیجی نباشی؟!

حیف نیست اگه بسیجی ها باشن جای تو و من خالی باشه . ما چیمون از اونا کمتره ؟

بیا تا ابد بسیجی بمان...!

همت کن مثل (( همت ‌)) بسیجی بشیم!

 

--------------------------------------------

--------------------------------------------

 

شاید من دچار اشتباه شدم و معنی بسیجی بودن رو نفهمیدم و کوتاهی از منه!! اما من هنوز خودم رو یکی بسیجی موفق که حضرت آقا می خواد نمیدونم و برای خودم تاسفم می خورم که نتونستم به اون آرمانهایی که آقا از ما می خواد برسیم چه از لحاظ تحصیل و چه در محیط کار و مسئولیت هایی که داشته و نداشته ام ....

اما دغدغه های زیادی دارم از بعضی از دوستان( مسئولین) بسیجی دانشگاهها....

که چرا... ؟؟؟

می خوام نظر شما دوستان رو درباره اینکه تا چه حد خودتون رو در قبال بسیج مسئول می دونید؟ بیشتر بدونم تا حداقل جواب تعدادی از سوالهایی که ذهنم رو مشغول کرده پیدا کنم؟

 

 

  • سرباز گمنام