سرباز گمنام

دغدغه های بیسیم چی مجنون
طبقه بندی موضوعی

گریزی از زندگی بانوی بهشتی

چهارشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۹، ۰۱:۵۳ ب.ظ

خدیجه از جواب آنان غمگین شد . ناگهان چهار زن گندمگون شبیه به زنان بنی هاشم وارد شدند.

خدیجه با دیدن آنان هراسان شد.یکی از آنان گفت : محزون مباش که ما فرستادگان پروردگار به سوی هستیم.

من ساره هستم این آسیه دختر مزاحم که رقیق تو در بهشت است و این مریم دختر عمران و این کلثوم خواهر موسی بن عمران است. خدا ما را نزد تو فرستاده تا در وضع حمل یاریت کینم.

آن گاه فاطمه در بیستم جمادی الثانیه و پنج سال بعد از بعثت پیامبر ... پاک و منیزه متولد شد.

تولد حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) غوغایی در آسمان ها ایجاد کرد .

و این نور الهی که از وجود حضرت ساطع شده مکه و شرق و غرب ، هستی آسمان را هم نورباران می کند .

وداع جانسوز

فاطمه(سلام الله علیها) پنج ساله بودند که مادر را در بستر بیماری دید ، و این برای دختری که با همه ی رنج و مصیبتی که از کفار و منافقین می دید یک خوشحالی و دلداری داشت که همه را جبران می کرد ، و آن دامن پر مهر مادرش خدیجه(سلام الله علیها)بود .

زهرا(سلام الله علیها) منتظر بهبود حال مادرش بود ولی مادرش می خواهد برای همیشه با دختر شیرینش وداع کند .

 زهرا(سلام الله علیها) نگاه پر حسرت و افسوس به اطراف خود کرد و دید از کنیزان و خدمتکارانش جز یک نفر در کنار بستر مادر نیست . او که روزگاری ثروتش حساب نداشت اکنون در اطاق خلوت غریبانه در بستر بیماری افتاده و آخرین لحظاتش عمرش را سپری می کند و جز دختر و همسرش کسی بالای سرش نیست . خدیجه (سلام الله علیها) همین را می خواست چون از روز اول همه ی دنیا و دنیائیان را جواب رد داده بود که پیامبر .... و زهرایش را داشته باشد . خدیجه (سلام الله علیها) ، فاطمه (سلام الله علیها) را نزد خود خواند ، اشک در دیدگانش حلقه زده و بغض گلویش را گرفته بود . آ را م به گوش دخترش گفت : زهرا جان خجالت کشیدم به پدرت بگوییم ، بعدا تو به پدرت بگو : من کفن ندارم و به قدر خرید کفن هم دیناری ندارم . به همسرم بگو مرا در عبای خود کفن کند !!

زهرا (سلام الله علیها) برای این که پیامبر .... ناراحت نشود ناله نکرد ولی اشک جانسوز فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بیش از کلام مادرش جان پدر را آتش زد .

پدر جلو آمد و در مقابل مادرش نشست و فرمود : ای خدیجه ، جبرئیل از سوی خداوند وحی آورده که سلام من را به خدیجه برسان و بگو : کفن خدیجه از طرف ما از کفن های بهشتی است .

خدیجه (سلام الله علیها) با فاطمه (سلام الله علیها) و پدرش وداع کرد و آنها را تنها گذاشت و رفت .

یار و یاور بابا

فاطمه (سلام الله علیها) هشت سال در مکه بود . لحظه به لحظه و پا به پای پدر در اعتلای اسلام می کوشید و در آزار منافقین یار و مدد کار بابا بود .

 

گاهی در دره و شعب سوزان ابوطالب با آن جسم نازنین و چهره ی بهشتی زیر آفتاب سوزان سه سال در کنار پدر تحمل می کرد ، گاهی پاهای خونین بابا را شستشو می داد . 

در همه ی آلام و ناراحتی های روحی نیز شریک درد بابا بود . وقتی بابا را غمناک می دید . دست بر گردن او می انداخت و سر و صورت او را می بوسید و شیرین زبانی می نمود . آنقدر بابا بابا می گفت تا همه ی غمها از قلبش زدوده می شد . بلکه با دیدن رفتار مادرانه زهرا غم جای خود را به بهجة و سرور می داد براستی هم دختری می کرد و هم مادری ، بهجة قلب مصطفی و و امّ ابیها می شد .  حقا سزاوار بود که ( انها بضعة الرسو ا... ) ( بهجة قلب مصطفی و ریحانة الرسول ) و دهها لقب دیگر دیگر از پدرش همچون مدال افتخار بگیرد .

ازدواج نور با نور

خانم صدیقه کبری (سلام الله علیها) در مدینه به 9 سالگی رسید . خواستگاران از اشراف و بزرگان قوم که هیچیک لیاقت همسری او را نداشتند یکی از پس دیگری آمدند و جواب رد شنیدند . پیامبر اکرم .... منتظر خواستگار زهرایش بود که آمد و آن علی (سلام الله علیها) بود و به محض ورود به حضور پیامبر .... اهلا و مرحبا شنید . ولی پیش از آمدن علی (سلام الله علیها) جبرئیل از طرف خداوند آمد و خبر عقد فاطمه (سلام الله علیها) بر علی (سلام الله علیها) ، در آسمان ها را به دستور خداوند به پیامبر .... ابلاغ کرد . مهریه زهرا (سلام الله علیها) به ظاهر پانصد درهم قیمت زره علی (سلام الله علیها) بود ، ولی فاطمه (سلام الله علیها) از پیامبر اکرم .... خواست که مهریه اش روز قیامت شفاعت امت باشد و وقتی برسر سراط آمد مهرش را مطالبه کند .

جهیزیه فاطمه (سلام الله علیها) که توسط حضرت علی (سلام الله علیها) تهیه شده بود ، عبارت بودند از :

1-    پیراهن هفت درهمی

2-    روسری چهار درهمی

3-    قطیفه سیاه خیبری

4-    تختخواب

5-    دو تختخواب از پارچه مصری  ، در یکی لیف خرما و دیگری پشم گوسفند

6-    چهار پشتی از پشم طائف و محتوای آن گیاه

7-    پرده پشمی

8-    حصیر هجری

9-    آسیاب دستی

10-                        دلو چرمی

11-                        ظرف حنای مسی

12-                        کاسه شیر

13-                        ظرف آب

14-                        آفتابه قیر اندود

15-                        سبوی سبز رنگ

16-                        دو کوزهی سفالی

17-                        فرش پوستی

18-                        عبای قطوانی

19-                        مشک آب

ظاهربینان جهازیه فاطمه (سلام الله علیها) را همان چند ظرف گلی و چوبی و رختخواب از لیف خرما و مانند آنها می دیدند و آن را بسیار کم می شماردند . لذا با کمال بی ادبی ملامت به امیرالمومنین و زهرا (سلام الله علیها) می گشودند .

علی (سلام الله علیها) در پاسخ به آنها می فرمودند : (( افتخار ما به اعمال است نه به اموال)) .

مادر ده ساله

مادرمان حضرت زهرا (سلام الله علیها) پس از یک سال انتظار مادر شدن و فرزند آوردن را داشت تا این که امام حسن (سلام الله علیها) فرزند اول حضرت زهرا (سلام الله علیها) در نیمه ماه رمضان سال سوم هجری به دنیا آمد .

بعد از ده ماه و بیست روز حسین (سلام الله علیها)  به دنیا آمد .

فرزند سوم مادرمان زهرا (سلام الله علیها) زینب کبری در پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری متولد شد .

فرزند چهارم صدیقه کبری (سلام الله علیها) امّ کلثوم مظلوم است و این کنیه ی او بوده و اسمش زینب صغری است و در سال هفتم هجری متولد شده است .

فرزند پنجم مادرمان زهرا (سلام الله علیها) محسن شهید است . او اولین فدایی ولایت و قربانی سقیفه است که پس از چند روز از شهادت پیامبر .... سقط شد .

به دنیا آمدن و رفتن این فرزند تاریخ ساز و جانسور است و نکات دقیقی در آن به چشم می خورد :

اولین شهید از آل محمد .... و پیشتاز آنان است .

اولین فدایی راه ولایت و غدیر است .

اولین قربانی سقیفه است .

اولین شهیدی که جبهه جنگ ندیده شهید شد ، بلکه دنیا را نیز ندید .

اولین شهیدی که ولادت و شهادتش به هم به وقوع پیوست .

اولین شهیدی که در کنار مادر به شهادت رسید .

شهیدی که بدون شمشیر خصم زبون را از پا در آورد .

شهیدی که با بی زبانی با حجت مظلومیت دشمن را مغلوب کرد .

شهیدی که در کنار مادر ، نه او مادر را دید و نه مادر او را .

شهید بی شمشیری که فقط با مجروح شدن مادر شهید شد .

شهیدی که شهادتش قبل از ولادتش بود .

جنین ششماهه ای که عرصه ی محشر را زیر و رو کرد .

شهید مظلومی که قبرش همانند مادرش نامعلوم است .

شهیدی که در روز جزا اولین محاکمه دوباره او آغاز می شود .

  • سرباز گمنام

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی